استراتژی استارتاپها در محیط عدم اطمینان
استراتژیهای سازمان معطوف آینده هستند و از این حیث همواره با درجاتی از عدم اطمینان روبرو هستند. در این میان استارتاپها با توجه به ماهیتشان که هنوز در شرایط ابهام هستند و دوران نوزادی و کودکی خود را طی میکنند، بیش از سایر کسبوکارها با عدم اطمینان دست و پنجه نرم میکنند. در چنین شرایطی، کاربست استراتژیهای رایج به شکست منتهی خواهد شد. آمار بالای شکست استارتاپها (بیش از 90 درصد) نیز تصدیقی بر این مدعاست. طبق گزارشهای فصلی وبسایت KPMG.com، تنها در سه فصل اول سال 2018 مبلغی بالغ بر 171/1 میلیارد دلار و در سال 2017، 152/3 میلیارد دلار در شرکتهای سرمایهگذاری شده است. از این میان تعداد کمی (زیر 10درصد) موفق به رشد بالایی شدهاند.
استارتاپها با توجه به تعاریف متعددی که توسط فعالان و اندیشمندان این حوزه مطرح شده است دارای ویژگیهای زیر هستند:
الف- مبتنی بر تکنولوژیهای نوین و فنآوری اطلاعات
ب- آینده نگر
ج- تحولآفرین در بازار
د- عدم پایداری و آزمون مدل کسبوکار
ه- پتانسیل بالای رشد
از سویی دیگر این ویژگیها، محیطی را برای تیم استارتاپ ایجاد میکنند که مدیران خود را در فضایی از ابهام و عدم اطمینان متصور میبینند. محیط فعالیت استارتاپ متشکل از فعالیتهای خود سازمان و سازمانهای رقیب (مستقیم یا بالقوه) است که این محیط به صورت ایستا و مستقل از خود سازمان نیست. در واقع محیط چیزی جز بازنمایی و تفسیر آن توسط مدیران و تیم استارتاپی نیست. به عبارت دیگر این مدیران استارتاپ هستند که با درک خود از محیط آن را برای خود وضع میکنند. درنتیجه محیط و شرایط حاکم برآن وجودی مستقل و یکتا ندارد و هر سازمان ادراکی متفاوت از محیط دارد.
در میان ستارگان هفت ستارهٔ پرنور دبه، مراق، فخذ، مغرز، قائد، و عناق در آسمان به دب اکبر (خرس بزرگ) موسوماند. در واقع هیچ خرسی در آسمان وجود ندارد ولی ادراک آدمیان و نظارهگران آسمان نقشی از خرس را برای ترکیب این ستارگان متصور هستند. محیط سازمان نیز چنین ماهیتی دارد؛ محیط چیزی بیش از یک سری فعالیت، کنش و واکنش سازمانها و سایر بازیگران نیست و این مدیر است که تصوری از محیط را برای خود وضع میکند و مطابق با «محیط وضع شده» استراتژیهای خود را تنظیم میکند. درنتیجه عدم اطمینان محیطی نیز ادراکی است که مدیران از محیط دارند و میتوان چنین نتیجه گرفت که تواناییهای شناختی مدیران جهتگیری و واکنش مدیران به محیط را شکل میدهد.
انواع ادراک مدیر از عدماطمینان
عدم اطمینان ادراک شده در یک تقسیمبندی چهار وضعیت کلی را برای مدیر وضع میکند:
1- آینده کاملاً روشن: در این حالت آینده برای مدیر کاملاً روشن است و مدیر میتواند با استراتژیهای کلاسیک اقدامهای لازم را برای سازمان در پیش گیرد. استراتژیهای برنامهریزی مبتنی بر تحلیلهای سنتی مانند نیروهای پنجگانه پورتر، تحلیل بازار، تحلیل رقبا کارآیی مناسبی در این وضعیت خواهند داشت.
2- آیندههای متعدد: در این حالت مدیر چند احتمال را در مورد آینده متصور است و مسیر روبروی سازمان را در این مسیرها متصور است.
3- طیفی از آینده: سازمان در این مورد، نمیتواند حدس دقیقی از آینده پیشروی سازمان داشته باشد و مبتنی بر روندهایی که مشاهده میکند طیفی از گزینهها را مقابل خود میبیند.
4- ابهام مطلق: در این ادراک مدیر خود را در وضعیتی کاملاً مبهم و غبارآلود مشاهده میکند و هیچ ادراک و پیشبینی از آینده متصور نیست.
در دنیای واقع، مدیران ]استارتاپها[ به ندرت خود را دچار وضعیت 1 و 4 میبینند. نکته مهم این است که این درک مدیران از محیط و عدم اطمینان آن است که استراتژی آنها و به تبع طراحی سازمان را شکل میدهد. به عبارت دیگر عدم اطمینانی که مدیران از محیط خود درون سازمان وضع میکنند (Environment Enactment) شکلدهنده بسیاری از فرآیندها و قابلیتهای سازمان است.
درباره محمد احسان سوری
دانشجوی دکتری مدیریت استراتژیک دانشگاه تهران؛ فعال در حوزه استارتاپها، استراتژی رفتاری و طراحی سازمانهای نوپا در مراحل مختلف چرخه عمر. دارای سابقه فعالیت در حوزه آموزش و ساختمان.
نوشته های بیشتر از محمد احسان سوری
پاسخی بگذارید